۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

الوهیت عیسی مسیح. پرسش و پاسخ. بخش2

Yehovah, Holy Spirit, Jesus Christ
دوست عزیز و برادر ارجمند. خواستم چند توضیح مهم دیگر در رابطه با موضوعات مطرح شده در گفت و گویمان بدهم.
یکی توضیحی دربارۀ این که فرمودید "پرسش را با پرسش پاسخ می دهم؟"       
مسیح نیز خیلی اوقات سوال می کرد یا سوال را با سوال جواب می داد:
«و چون فريسيان جمع بودند، عيسي از ايشان پرسيده، گفت: « درباره مسيح چه گمان مي بريد؟ او پسر كيست؟ » بدو گفتند: « پسر داود. »            
ايشان را گفت: « پس چطور داود در روح، او را خداوند مي خواند؟ چنانچه مي گويد:
"خداوند به خداوند من گفت، به دست راست من بنشين تا دشمنان ات را پاي انداز تو سازم".
پس هرگاه داود او را خداوند مي خواند، چگونه پسرش مي باشد؟»     
و هيچ كس قدرت جواب وي هرگز نداشت و نه كسي از آن روز ديگر جرأت سؤال كردن از او نمود.» / متی، 22: 41 - 46
پس اگر ما شاگرد اوییم گاهی می توانیم پرسش را با پرسش پاسخ دهیم البته به شرط آن که میوۀ این کارمان نیکو باشد.
گاهی دیگران از ما پرسش هایی می کنند و ما طوری به آن ها پاسخ می دهیم که انگار قضیه به سادگی دو دو تا چهار تا است. مثلا یک بار یک دوست غیر مسیحی از یکی از برادران پرسید: شما چرا مسیحی هستید؟ او بلافاصله پاسخ داد: "چون مسیح، خداوند است." آن دوست غیر مسیحی، مسلمان بود و خب وقتی طبق اعتقادات اصولی مسلمانان: «خدا شریک ندارد و مسیح یک پیغمبر است» چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم که بشارت درستی در آن لحظه بدهیم؟ برادری که چنین گفت طوری گفت که انگار خب "دو دو تا چهار تا" پس "مسیح هم که خداوند است" و خب ما هم به "خداوند یعنی مسیح" اعتقاد داریم و همه چیز منطقی و واضح است دیگر!
ما باید بپذیریم که شراکت مسیح در روز بازگشت اش در جلال الوهیت خدا و همذات بودن مسیح با خدا، یک امر پیچیده، روحانی، متافیزیکی و مربوط به ذات اقدس خداوند است. خداوندی که به صراحت در کلام اش می گوید: 
«آيا عمق هاي خدا را مي تواني دريافت نمود؟ يا به كُنه قادر مطلق تواني رسيد؟» / ايوب 11 : 7   
یا در جای دیگر:
«و خداوند مي فرماید: "آيا كسي خويشتن را در جايی مخفي پنهان تواند نمود كه من او را نبينم؟ مگر من آسمان و زمين را مملّو نمي سازم؟" كلام خداوند اين است.» / ارميا 23 : 24   
خب حالا ما معمولا با زبانی انسانی، الوهیت موجودی بسیار پیچیده به نام "لوگوس" را می خواهیم توضیح دهیم، لوگوسی که طبق یوحنا، 1: 1 – 3:
«در ابتدا لوگوس بود و لوگوس نزد خدا بود و لوگوس خدا بود همان در ابتدا نزد خدا بود همه چيز به واسطة او آفريده شد و به غير از او چيزي از موجودات وجود نيافت.»      
شاید اگر از خود یوحنا می پرسیدیم که این مکاشفه را توضیح دهد نمی توانست. اگر می توانست توضیحی دهد شاید می داد و به جا می ماند. یا خدا اگر می خواست توضیح بیشتری در این باره دهد بلافاصله در کلام به یوحنا توضیح بیشتری می داد تا او بنویسد و این همه پیچیدگی و ابهام به وجود نیاید. [هر چند همین پیچیدگی و ابهام، خودش زیبایی و کاربرد دارد و باعث می شود ما به آن موضوع هر چه بیشتر و بیشتر فکر کنیم و ابعاد مختلف و متنوع تری از آن را درک کنیم، چنان که الوهیت مسیح و تثلیث، قرن ها مورد بحث متفکران مختلف بوده است؛ و اگر این ابهام و پیچیدگی زیبا در متن کتاب مقدس نبود، شاید این همه زیبایی و تفاسیر مختلف از این مطلب به وجود نمی آمد و تنها نتیجۀ آن، وضوح و وحدتی خشک و نازیبا می بود.]
ولی می دانیم که نبی، همیشه به معنای مشخص یا تفسیر دقیق مکاشفه ای که بر او ظاهر می شود آگاهی دقیقی ندارد چنان که دانیال گفته است:
«و من شنيدم اما درك نكردم. پس گفتم: "اي آقايم آخر اين امور چه خواهد بود؟" او جواب داد كه "اي دانيال برو زيرا اين كلام تا زمان آخر مخفي و مختوم شده است بسياری طاهر و سفيد و مصفّي خواهند گرديد و شريران شرارت خواهند ورزيد و هيچ كدام از شريران نخواهند فهميد، ليكن حكيمان خواهند فهميد."» /دانیال، 12: 8 - 10
یا شاید نبی نویسندۀ امثال (سلیمان)، از معنای دقیق باب 8 اطلاع نداشته و نمی دانسته حکمت، به ارادۀ خداوند در زبان یونانی، لوگوس خداوند خوانده خواهد شد و نیز همین حکمت/لوگوس در شخصی به نام عیسی مسیح متجلی خواهد شد.

شاید بهتر باشد خاطره ای مهم را برایتان بازگو کنم تا کمی روشن شود چرا این همه اصرار دارم استدلال هایمان دربارۀ الوهیت عیسی مسیح و تثلیث را باید بازشناسی و بازسازی کنیم.
من در گفت و گو با یک آنتی کرایست (ضد مسیح) ِ بزرگ، یعنی شیخ احمد دیدات Sheikh Ahmed Deedat [که در آمریکا با پشتیبانی های فراوان مالی، انسانی و تبلیغاتی، فعالیت های بسیار زیادی علیه مسیحیت دارد و به سلاح دانش زبان شناسی، الهیات و سفسطه هم مسلح است] اولین باری که گفتم: طبق کتاب مقدس، مسیح، [خدا نامیده شده و] خدا است، بلافاصله متن اصلی یونانی را جلویم گذاشت و گفت: در متن اصلی یونانی، مسیح، کوریاس نامیده شده و من آن زمان ماندم که چه بگویم؟ می دانید چرا؟ چون مطالعات ام به عنوان یک مسیحی، ناقص و غلط بود و مبتنی بر ترجمه هایی بود که به جای کوریاس، نوشته بودند خدا، انگار که چون دو دو تا می شود چهار تا و خب کوریاس هم که یعنی خدا دیگه! در صورتی که معنی کوریاس، خدا نیست. 
چنین بود که مطالعاتم را بیشتر و بیشتر کردم و هرچه بیشتر و پیش تر رفتم، دیدم که تفاوت زیادی میان «استدلال های کلامی قادر به اثبات الوهیت مسیح و تثلیث» با «درک و دریافت قلبی و روحانی از این مسئله» در کتاب مقدس و نیز در قلب و روح من وجود دارد. دریافتم که درک الوهیت مسیح، از حوزۀ استدلال های کلیشه ای و پوسیدۀ کلامی انسان خارج است. بعد هم دیدم خود خداوند و مسیح ِ خداوند هرگز به وضوح از ما نخواسته اند که عیسی مسیح را خداوند بنامیم ولی ما بر خلاف کتاب مقدس چنین می کنیم. به طور خلاصه، خدا و مسیحِ او از ما چیزهای دیگری خواسته اند که به مراتب گاهی سخت تر و گاهی آسان تر از نامیدن مسیح به عنوان خدا است. مثلا محبت به دشمنان به مراتب سخت تر از این است که در کلیسایمان دست هایمان را بالا ببریم و بگوییم: "عیسی، خداوند، عیسی، خداوند، عیسی، خداوند، اوست در قلبم".
گفتن این جملات زیبا خیلی راحت تر از این است که به فقرا کمک کنیم و یا این که به دشمنان خود محبت کنیم. (متی، 25: 41 - 46)
مسیح نگفت: مرا خداوند بخوانید و بدین گونه فرزندان پدر آسمانی می شوید بلکه گفت: «دشمنان خود را محبّت نماييد و براي لعن كنندگان خود بركت بطلبيد و به آناني كه از شما نفرت كنند، احسان كنيد و به هر كه به شما فحش دهد و جفا رساند، دعاي خير كنيد، تا پدر خود را كه در آسمان است پسران شويد، زيرا كه آفتاب خود را بر بدان و نيكان طالع مي سازد و باران بر عادلان و ظالمان مي باراند.» /متی، 5: 44 – 45     
نگفت با دیگران بحث کنید تا خداوندی من ثابت شود و بدین گونه مردم می فهمند شاگردان من خواهید بود بلکه گفت:«به شما حكمي تازه مي‌دهم كه يكديگر را محبّت نماييد، چنانكه من شما را محبّت نمودم تا شما نيز يكديگر را محبّت نماييد.به همين همه خواهند فهميد كه شاگرد من هستيد اگر به یکدیگر محبّت داشته باشيد.» /یوحنا، 15: 34 - 35
خود مسیح نیز از ما نخواسته او را خدا بنامیم. حتی نخواسته که او را کوریاس (سرور/ فرمانروا) خطاب کنیم و اصلا نیازی هم به این کار ندارد. همچنین هیچ آیه ای نداریم مبنی بر این که هر کس عیسی را خداوند بداند یا خداوند بنامد نجات می یابد بلکه خود مسیح فرموده: 
نه هرکس كه مرا «خداوندا، خداوندا» (کوریاس، کوریاس) خطاب كند به پادشاهي آسمان وارد خواهد شد، بلكه کسي که اراده پدر آسماني مرا به انجام برساند. / متي 7 : 21          
و چه بسا کسانی که عیسی را خداوند یا کوریاس (سرور/ فرمانروا) بنامند ولی وارد ملکوت خدا نشوند چون ارادۀ پدر آسمانی را به جا نمی آورند. و چه بسا کسانی که به نام عیسی، دیوها را از انسان ها بیرون رانده باشند و حتی نبوت و معجزات کرده باشند ولی رستگار نشوند:
«... بسا کسانی که در آن روز مرا خواهند گفت: "خداوندا، خداوندا، آيا به نام تو نبوّت ننموديم و به اسم تو ديوها را اخراج نكرديم و به نام تو معجزات بسيار ظاهر نساختيم؟"          
آنگاه به ايشان صريحاً خواهم گفت: "هرگز شما را نشناختم! اي بدكاران از من دور شويد!"» /متی، 7: 21 – 23          
بله برای این سخنان و سبک و روش عیسی مسیح بود که مردم از تعلیم او در حیرت می افتادند. آری عیسی، چنین با فریسیان و صدوقیان و علمای زمان خود تفاوت و بر آن ها برتری داشت و ما نیز که ادعا می کنیم شاگردان اوییم در استدلال ها و بشارت هایمان باید با فریسیان و صدوقیان و علمای زمان خود تفاوت و بر آن ها برتری داشته باشیم.

در زمینۀ الوهیت مسیح، گاهی از روش سلبی و استقرایی می توان استفاده کرد. یعنی از توضیحات رایج و کلیشه ای برای اثبات الوهیت مسیح استفاده نکنیم. در روش سلبی می توان گفت: اگر مسیح، خدا نیست پس چرا چنین گفت یا چنان کرد ولی به طور دقیق و از نظر ادبی و کلامی نمی گوییم مسیح، خدا است و خود مخاطب به این نتیجه می رسد. یا ما که می خواهیم شاگرد مسیح باشیم می توانیم از خود او پیروی کنیم. مثلا مثل خودش از مثل ها استفاده کنیم یا در نقاط کوچک و خاصی از صحبت، سوال را با سوال پاسخ دهیم.

نکتۀ دیگر این که خود مسیح دربارۀ بسیاری از موارد، توضیحی نداد مثلا دربارۀ این سخن عظیم اش که گفت: "من و پدر، یک هستیم."
یا به طور واضح و در کلام، اعلام نکرد که من خدا هستم بلکه فرمود: «پيش از آن كه ابراهيم پيدا شود من هستم.» (یوحنا، 8: 58) که در زبان عبری، معنای تقریبی ِ نام یهوه است.
حال ما چگونه انتظار داریم یک انسان، آن ها را توضیح بدهد؟         
البته خداوند به من قدرت داد تا در گفتگو با آن آنتی کرایست (ضد مسیح) بزرگ، با کلام خداوند جلوی او بایستم و از اعتقاد خودم به مسیح ِ خداوند دفاع کنم چنان که خداوند از زبان پطرس در کتاب مقدس فرموده است:
«و اگر براي نيكويي غيور هستيد، كيست كه به شما ضرري برساند؟             
بلكه هرگاه براي عدالت زحمت كشيديد، خوشابحال شما. پس از خوفِ ايشان ترسان و مضطرب مشويد. 
بلكه خداوند [در متن یونانی: کوریاس: سَروَرمان] مسيح را در دل خود تقديس نماييد و پيوسته مستعّد باشيد تا هر كه سبب اميدي را كه داريد از شما بپرسد، او را جواب دهيد، ليكن با حِلم و ترس.» /اول پطرس، 3: 13 – 15  

ولی چه قدر زیباتر است که در سرودهایمان ترکیبات ادبی یی را به کار ببریم که مطابق با خود کتاب مقدس است نه مبتنی بر برداشت های کلیسایمان، کشیش مان یا بعضی از پدران خاص کلیسا که نظرشان با نظر ما و کلیسایمان مطابق و نزدیک است. مثلا در سرودهایمان می توانیم بگوییم: «ای مسیحی که با پدر، یک هستی.» یا بگوییم: «ای مسیحی که خود را "من هستم" نامیدی.» یا: «ای مسیحی که صورتِ خدای نادیده ای.» و مانند این ها، تا به شکلی منطقی مبتنی بر متون عبری و یونانی، مورد تمسخر مسلمانان و دیگران قرار نگیریم. یعنی حداقل طبق کلام و کتاب مقدس خودمان، محکوم نشویم.

در نهایت باید بگویم خود من به وضوح اعتراف و اعلام می کنم اعتقاد قلبی و حس درونی ام این است که مسیح، تجلی و ظهور کامل خدا بر روی زمین است (کولسیان، 1: 19)، در روز بازگشت اش در «جلال الوهیت» و همچنین در آفرینش، نجات بخشی و داوری با خدا شریک است (2 قرنتیان، 4: 6؛ عبرانیان، 1: 1 – 3؛ یوحنا، 1: 3؛ کولسیان، 1: 16 و 17؛ امثال، 8: 26 - 31)، شایستۀ تکریم و احترام و ستایش است (افسسيان 1 : 12)، خدا مقامی مافوق فرشتگان را به او عطا کرده (عبرانيان 1 : 4)، اکنون به دست راستِ خدای پدر نشسته (اعمال رسولان 2 : 33) و «خدا همه چيز را زير پاي او قرار داده است.» (اول قرنتيان، 15 :  27؛ افسسيان، 1 :  22)
ولی در هیچ جای کتاب مقدس نوشته نشده که «خدا بودن مسیح را فریاد بزنید، در بوق و کرنا کنید و بیش از هر چیز روی این مسئله تاکید کنید». من نیز شخصا علیرغم این که به تثلیث و الوهیت مسیح، اعتقاد قلبی دارم ولی آن قدر روی آن تاکید نمی کنم که احکام دیگر خدا همچون «محبت به خدا و مردم» و «عدالت» را زیر پا بگذارم. (لوقا 11 : 42)
ما اگر به همین کتاب مقدسی اعتقاد داریم که نامش کتاب مقدس است و معتقدیم کلام خدا است باید در کلام خدا (کلام خدایی که از زبان مسیح او بیان شد) بمانیم (یوحنا، 8: 31) طبق آن عمل کنیم (متی، 7: 24) تا میوۀ نیکو بیاوریم و بدین گونه با میوه های نیکو آوردن مان شاگردان مسیح خواهیم بود و خدا را جلال خواهیم داد. (یوحنا، 15http://static.ak.fbcdn.net/images/blank.gif  8)      
اما اگر بخواهیم اعتقادات عمیق قلبی و "اسرار ازل" (همچون چگونگی آفرینش جهان، الوهیت مسیح یا تثلیث که خود کلیساها آن را راز می دانستند) در بوق و کرنا کنیم و با استدلال های ضعیف، قدیمی و غلط از آن ها دفاع کنیم، از ارزش و تقدس آن ها در بین مردم می کاهیم و چه بسا با استدلال های غلط، موجبات گمراهی آن ها و برگشتن شان از راه مسیح را نیز فراهم می کنیم.

در نام زیبای عیسای مسیح، شما را به دستان خدای زنده می سپارم
آمین

نکته:
گفت و گوی بالا حدود 3 روزپیش (2012-03-04) انجام شده و با اجازه از پرسش کننده، با درج نام کوچک ایشان و مقداری اصلاحات در پاسخ ها، در وبلاگ آورده شده است
جلال بر نام خداوند خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب
در نام زیبای عیسای مسیح
آمین

الوهیت عیسی مسیح. پرسش و پاسخ. بخش1



با درود به شما. اگر امکان داشته باشه من چند سوال دارم.
کتاب مقدس، عیسی مسیح رو یگانه "مولود" از پدر معرفی میکنه. اگر چیزی یا کسی مولود شده باشه، پس زمانی وجود داره که مولود نبوده و بنابراین وجود نداشته. و اگر وجود نداشته باشه پس زمانی بوده که به وجود آمده و کسی یا چیزی که از عدم به وجود آمده باشد نمیتواند ازلی و ابدی باشد. پس چطور ممکن است با توجه به این تعبیر کتاب مقدس، مسیح، خداوند باشد؟
بینهایت سپاسگزارم.
درود. شما خودتان به خداوندی عیسای مسیح ایمان دارید؟
سوال رو با سوال جواب میدید برادر؟
نه عزیز. میخواستم بدانم مسیحی هستید یا نه؟ [تا بتوانم پاسخ را طبق اعتقادات و اطلاعات شما تنظیم کنم و مطلب را بهتر بتوانم بیان کنم.]
بله. هستم.
[سپاس]
[نخست باید بگویم که] در هیچ جای متن اصلی کتاب مقدس، [به صراحت] نوشته نشده که مسیح، خداوند است.
جواب شما این هست؟
[در این نقطه از گفت و گو] بله. [چون من با واژه هایی که شما فرمودید و به سبک و روشی که شما بیان کردید دربارۀ الوهیت مسیح، هنوز چیزی نگفته ام.] هر کس ادعا کند و [به سادگی و صراحت و با سه کلمه] بگوید: "مسیح، خدا است" [با همین سادگی و صراحت و با چند کلمه هم] خودش باید [بتواند] ثابت کند.
[پس] منظور شما از تعبیر "خدای زنده" که در توضیح عکس [منظور از عکس، عکس ِ اعلام پاسخ به سوالات در فیس بوک است] به کار بردید چیست؟
ضمن اینکه باید عرض کنم مسیح صراحتا در باب 7 انجیل متی آیۀ 22 خود را خداوند خطاب می کند
همچنین در باب هشت آیۀ 2 در جواب یک مبروص [جذامی] که او را خداوند خطاب کرد، اعتراضی نکرد
و نیز در جواب یوزباشی [متي   8 :  8 ؟] و بسیاری [موارد] دیگر.
عیسی مسیح در متی 7: 21 – 22 می فرماید:     
«نه هرکس كه مرا «کوریاس» «کوریاس» خطاب كند به پادشاهي آسمان وارد خواهد شد، بلكه کسي که اراده پدر آسماني مرا به انجام برساند.
وقتي آن روز برسد بسياري به من خواهند گفت: «ای کوریاس»، «ای کوریاس»، آيا به نام تو نبوّت نكرديم؟ آيا با ذكر نام تو ديوها را بيرون نرانديم؟ و به نام تو معجزات بسيار نكرديم؟ ...
در متن اصلی یونانی، این کلمه، چنین است:      
κύριος=kurios
http://www.blueletterbible.org/Bible.cfm?t=KJV&x=0&y=0&b=Mat&c=7&v=22#conc/22
و کوریاس در زبان یونانی یعنی: سرور، شاه، فرمانروا:
در متی، 8: 2 نیز همین طور است:
http://www.blueletterbible.org/Bible.cfm?t=KJV&x=0&y=0&b=Mat&c=8&v=1#conc/2
قابل توجه این که خداوند را می توان با لقب کوریاس (سرور، شاه، فرمانروا)، مورد خطاب قرار داد ولی در زبان یونانی، خود واژۀ کوریاس به معنای خدا نیست.
پس بطور کلی شما منکر خداوندی عیسی هستید؟
نخیر. من مخالف "ساده گرفتن مسائل پیچیده و غیرقابل بیان"، و مخالف این هستم که مسیح را طوری معرفی کنیم که خودش هم خودش را معرفی نکرد و معتقدم تفاسیر و ترانه های کلیسایی مان (از هر گروه بزرگ و کوچک، کاتولیک، پروتستان، ارتدکس یا ...) باید بر اساس کتاب مقدس و متن اصلی عبری و یونانی باشد نه بر اساس گفته های فلان کشیش در امروز یا فلان اسقف در قرون اول میلادی.
عبارت " من و پدر یک هستیم" چطور؟ اینجا هم احتمالا عیسی اشاره ای به خداوندی خود ندارد؟
به طور خلاصه بگویم مسیح در روز بازگشت اش در جلال الوهیت با خدا شریک است (متی، 16: 27؛ مرقس، 8: 38) چنان که در آفرینش، با خدا شراکت داشت. (یوحنا، 1: 3؛ کولسیان، 1: 16 و 17؛ امثال، 8: 26 - 31)
طبق کتاب مقدس، ما نیز می توانیم در جلال و الوهیت خدا سهیم و شریک شویم چنان که پطرس می گوید:
«... از وعده هاي بزرگ و گرانبها، بهره مند شده و در نتيجه از فسادي كه زاييده تمايلات جسماني است، بگريزيد و در الوهيّت خدا شريک و سهيم شويد.»
پس غیرقابل قبول نیست اگر مسیح نیز در روز بازگشت اش در جلال الوهیت با خدا شریک باشد چون طبق کولسیان، 1: 19:
«خدا بدين رضا داد كه تمامي پُري اش در او (در عیسی) ساكن شود»
«اراده خدا بر اين تعلّق گرفت كه او داراي الوهيّت كامل باشد ..» /ت مژده
زيرا خشنودي خدا در اين بود که با همه کمال خود در او ساکن شود .. /ت هزاره نو
و طبق ترجمه های رایج انگلیسی:
بنابراین زمانی که عیسی، با روح خدا مسح شد، از آن زمان به بعد تا زمان مرگش بر صلیب، مسیح بود و پس از مرگ، به دست راست خدا نشست، خدا، همه چیز را زیر پای مسیح قرار داد چنان که داوری نهایی را نیز به او سپرده است.
پس مقام مسیح، بسیار والاتر از یک نبی و ارتباط و اشتراک و شباهت او با خدای پدر، بسیار عظیم تر و بسیار پیچیده تر از آنی است که به سادگی او را خدای زنده یا خدای قادر مطلق یا خدای واحد بنامیم.
پیچیدگی مسئله به این شکل است که ما نمی توانیم حضور خدا در زمان و مکان و چگونگی او را به درستی توضیح دهیم، به همین ترتیب نیز نمی توانیم ماهیت دقیق مسیح و کمیت و کیفیتِ ارتباط و اشتراک و شباهت اش با خدای پدر را با جزئیات و به طور کامل توضیح دهیم یا تعریف جامع و مانعی از او ارائه دهیم، چون مسیح نیز، خودش یک توضیح و توصیف روشن و دقیقی از خود ارائه نداد. از سوی دیگر، وقتی «خدای نادیده» را به طور کامل نمی توان توصیف کرد، پس مطمئنا «صورت خدای نادیده» را نیز به طور کامل نمی توان توصیف کرد.

«واضح و صریح پاسخ ندادن» به «مسائلِ بسیار بغرنج، روحانی و پیچیده»، متد و روش مسیح بوده که برای من نیز بسیار جالب و ستودنی است. [اصلا به یک سوال دربارۀ یک مسئلۀ بسیار پیچیده، نمی توان پاسخی کوتاه و تمام کننده داد. چون هر پاسخی، سوالات دیگری را نیز پدید می آورَد و راه حل بهتر، همانی است که مسیح انجام داد یعنی پاسخ دادن غیرمستقیم و تفکربرانگیز با مَثَل ها] مثلا:    
«يهوديان در اطراف او گرد آمدند و از او پرسيدند: "تا چه موقع ما را در بي تکليفي نگاه مي داري؟ اگر مسيح هستي آشكارا بگو."          
عيسي گفت: "من به شما گفته ام امّا شما باور نمي كنيد. كارهايي كه به نام پدر انجام مي دهم بر من شهادت مي دهند. امّا شما چون گوسفندان من نيستيد ايمان نمي آوريد. گوسفندان من صداي مرا مي شنوند و من آنها را مي شناسم و آنها به دنبال من مي آيند من به آنها حيات جاودان مي بخشم و آنها هرگز هلاک نخواهند شد و هيچ کس نمي تواند آنها را از دست من بگيرد پدري كه آنان را به من بخشيده از همه بزرگتر است و هيچ کس نمي تواند آنها را از دست پدر من بگيرد من و پدر، يک هستيم."» /یوحنا، 10: 24 – 30
یا:
وقتي يحيي در زندان از كارهاي مسيح باخبر شد، دو نفر از شاگردان خود را نزد او فرستاده پرسيد: "آيا تو همان شخصي هستي كه قرار است بيايد، يا ما در انتظار شخص ديگري باشيم؟"           
عيسي در جواب گفت: "برويد و هر آنچه را كه مي بينيد و مي شنويد به يحيي بگوييد كوران، بينايي خود را باز مي يابند، لنگان به راه مي افتند و جذاميان پاک مي گردند، كران، شنوا و مردگان، زنده مي شوند و به بينوايان بشارت داده مي شود.
خوشا به حال کسي که در مورد من شک نكند."» /متی، 11: 2 - 6
دو سوال دیگر      
نخست اینکه نقل قولی که از پطرس فرمودید از کدام ترجمه بود؟     
دوم اینکه جسارتا تحصیلات الاهیات شما در کدام دانشگاه بوده یا هست؟
1.مژده برای عصر جدید
2.تحصیلات من کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر است ولی مطالعات آزاد و فعالیت ها و نوشته های بسیاری در زمینۀ فلسفه، تاریخ، نشانه شناسی، نقد و تفسیر متون ادبی، الهیات و ... دارم.
دوست عزیز، من در حال حاضر متاسفانه امکان پاسخ دادن سریع را ندارم. اگر ممکن است قرار بگذاریم و از طریق اسکایپ یا ... صحبت کنیم.فردا عصر خوب است. در صورت لزوم، پیغام بگذارید. فعلا در دستان خدای زنده ... و بدرود.
نه متشکرم. من جوابم را گرفتم.
شکر .. هللویاه .. و فعلا .. بدرود



نکته:
گفت و گوی بالا حدود 3 روزپیش (2012-03-04) انجام شده و با اجازه از پرسش کننده، با درج نام کوچک ایشان و مقداری اصلاحات در پاسخ ها، در وبلاگ آورده شده است
جلال بر نام خداوند خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب
در نام زیبای عیسای مسیح
آمین

۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه

گفت و گوی فیس بوکی داود و زرتشت


لوگوی گروه فیس بوکی مسیح ایران
طراح: دیوید فرهادپور


چندی پیش، گروهی در فیس بوک ساختم به نام مسیح ِ ایران
و چندی در آن مطالبی چند نهادم و چندی بعد، چند نفر به آن پیوستند و چندی بعدتر، ایراندوستی بزرگوار، مطلبی در آن نهاد که من هم دیدگاهی دربارۀ آن نوشتم و دیدگاه ها بین ما رد و بدل شد و گفتم بد نیست اگر این گفتگوی اینترنتی و فیس بوکی را در وبلاگ نیز بگذارم تا بماند و ماندگار شود.
آن ایراندوست ارجمند، ویدئویی را از یوتیوب دربارۀ فردوسی نهاده بود که ابیات نخستین شاهنامه بود با دکلمۀ زیبای جناب اسماعیل قادرپناه/ خانۀ شعر و موسیقی ایرانیان مقیم بریتانیا. اینک متن گفتگوی اینترنتی – فیس بوکی ما:

فردوسی در آغاز شاهنامه می گوید: به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه بر نگذرد / در انجیل یوحنا هم آمده: ۱ در ابتدا لوگوس بود و لوگوس نزد خدا بود و لوگوس، خدا بود. ۲ همان‌ در ابتدا نزد خدا بود. ۳ همه‌ چیز به‌ واسطه‌ او آفریده‌ شد و به غیر از او چیزی‌ از موجودات‌ وجود نیافت‌./ در این سه آیۀ اول انجیل یوحنا نیز، دو عنصر مورد اشارۀ فردوسی را می بینیم: 1. لوگوس (خرد) 2. آفرینش جهان و جان بخشی به جهان به واسطۀ خرد (لوگوس). پس شاید فردوسی نیز لوگوس را می شناخته است.

مهربان يار گرامي دنياي بي كران ما پديدگرش اين همه ناتوان يا نابخرد نيست كه نداند كه نخست زمين را آفريده سپس آسمان را يا نخست آسمان را آفريده و سپس زمين و جانداران درون آنرا. دگرسو آنكه آفريننده يكان ( واحد ) بنام روز را بكار مي برد آيا با روز زميني ناهمساني دارد اگر هم دارد رياضيش كمي پايين آمده چون شش روزي كه براي آفرينش گذاشته با اينكه 2 روز براي زمين، 4 روز براي آسمان و 2 روز هم جانداران زميني گذاشته كه مي شود هشت تا ناهمساني دارد؟؟؟؟ چرا پديدگر هستي كه اگر الله همان پديدگر هستي باشد اين همه كارهاي آسمان به اين پهناوري و جانداران و دنياي ريز بين را رها كند تا بخواهد ببيند كه موسي چكار كرد، عيسي چكار كرد يا محمد كارش چگونه شد توانست فلان زن را صيغه كند يا به بستر ببرد يا ن؟ آخه اين هم مي شود خدا كه بخواهد زبان بريده جاكشي كند. اگر يك هومن جاكشي كند براي اين است كه پولي در بياورد. خدا چگونه آيا خدا هم نياز دارد پول در آورد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایراندوست ارجومند. دیدگاه ام را به دلیل طولانی شدن، در چند بخش، آراسته ام:
1.خدا به سبب عدالتش، وقتی سخن می گوید، همۀ مردم، به خصوص اکثریت را در نظر می گیرد و طوری سخن می گوید که اکثریت عامۀ مردم بتوانند بفهمند. اکثریت مردم، ساده انگارند و چون و چرای زیادی در سخن خدا نمی کنند و همین که بگویی فلان چیز را خدا گفته، برایشان کافی است و می پذیرند و اجرا می کنند. ولی پیامبران، دانشمندان و متفکران که خاص اند و تعدادشان اندک، اهل پرسش و بحث و جدل اند. برای نمونه، اشو زرتشت می فرماید: « چه کسی به خورشید و ستارگان، راه پیمودن نموده است؟ کیست که از او ماه گاه در افزایش است و گاه در کاهش؟ ای مزدا، من خواهان دانستن این­ها و دیگر چیزهایم.» (اوستا، گات ها، هات 44، بخش 3)
نمونۀ دیگر، داود نبی است که می گوید: «خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کرده ای؟ چرا از من دور هستی و کمکم نمی کنی و به فریادم نمی رسی؟» (تورات، مزامیر، 22: 1)/ و نمونۀ دیگر، ارمیا که از خدا می پرسد: «چرا بدکاران، کامروا و خیانتکاران، موفق اند؟» (تورات، ارمیا، 12: 1) یا حبقوق از خداوند می پرسد: «خداوندا، تا به کِی برای کمک نزد تو فریاد کنم تا بشنوی؟ تا به کِی از دست ظلم فریاد کنم تا نجات بدهی؟ چرا می گذاری این همه بی عدالتی را ببینم؟» (تورات، حبقوق، 1: 2-3)
یا اشعیا به خدا می گوید: «خداوندا، تا به‌ كی‌ این‌ وضع‌ ادامه‌ خواهد داشت‌؟» (تورات، اشعیا، 6: 11) یا ارمیا: «این‌ وضع‌ تا به‌ كی‌ طول‌ می‌كشد؟ تا به‌ كی‌ باید خروش‌ جنگ‌ و صدای‌ شیپور جنگ‌ را بشنوم‌؟» (تورات، ارمیا، 4: 21) و در جای دیگر: «تا به‌ كی‌ این‌ پیام‌آوران‌ دروغین‌ با حرفهای‌ ساختگی‌شان‌ قوم‌ مرا فریب‌ خواهند داد؟» (ارمیا، 23: 26)
نمونۀ دیگر، ایوب است که پس از دچار شدن به بلاها به خدا می گوید: «چرا مرا هدف تیرهای خود قرار داده ای؟» (تورات، ایوب، 7: 20) یا در جای دیگر به خدا می گوید: «به من بگو چه گناهی کرده ام؟» (ایوب، 9: 2) یا: «وقتی انسان می میرد، آیا دوباره زنده می شود؟» (ایوب، 14: 14) یا: «آیا تا به حال، چراغ شریران، خاموش شده یا بلایی بر سرشان آمده است؟» (ایوب، 21: 17)
دلیل این که مطالب بالا را ذکر کردم این بود که بگویم پرسش های شما بسیار خردمندانه، شایسته و اندیشه برانگیز است و جای سپاس و آفرین دارد و چه بسا به پرسش های بعضی از پیامبران پهلو می زند. اینک من به اندازۀ توان و آگاهی ام پاسخ پرسش های شما را برایتان می نویسم. باشد که آغازی باشد برای گفتگو و پرسش و پاسخ های بیشتر.
2.نکتۀ مهم دیگر این است که در سراسر تورات و انجیل، خدا (یهوه) بنگاه همسریابی ندارد. حتی وقتی حضرت داود (شاه و نبی قوم اسرائیل) زنا می کند، در زمان پادشاهی خود داود، در تورات نوشته می شود! و خداوند، برای زنای داود، مجازاتی در نظر می گیرد چنان که در کتاب مقدس تورات آمده:
«ناتان به داود گفت: .. يَهُوَه، خداي اسرائيل، چنين مي گويد: من تو را بر اسرائيل به پادشاهي مسح نمودم و من تو را از دست شائول رهايي دادم .. پس چرا كلام خداوند را خوار نموده، در نظر وي عمل بد بجا آوردي. و اورياي حتَّي را به شمشير زده، زن او را براي خود به زني گرفتي، و او را با شمشير بني عَمّون به قتل رسانيدي؟‌ پس حال، شمشير از خانة تو هرگز دور نخواهد شد به علت اينكه مرا تحقير نموده، زن اورياي حتَّي را گرفتي تا زن تو باشد. خداوند چنين مي گويد: اينك من از خانۀ خودت، بدي را بر تو عارض خواهم گردانيد و زنان تو را پيش چشم تو گرفته، به همسايه ات (دشمن ات) خواهم داد و او (همسایه ات، دشمن ات) درنظر اين آفتاب، با زنان تو خواهد خوابيد.» (دوم سموئیل، 12: 7 - 11)
همچنین عیسای مسیح، پسر یگانۀ خدای پدر، هرگز ازدواج نکرد.
3.نکتۀ دیگر این که نام خدا در سراسر تورات و انجیل، یکی است و چیزی نیست جز: یهوه و انبیاء نیز از نسل اسحاق اند؛ اسحاقی که طبق تورات، خدا به ابراهیم گفته بود او (اسحاق) را قربانی کند. یهودیان از اعقاب اسحاق اند و اعراب از نسل اسماعیل. ولی محمد، نه تنها نام خدا را عوض کرده بلکه قاعدۀ نبوت را نیز بر هم زده! چون خودش از نسل اسماعیل بوده و وقتی ادعای نبوت می کند اولین معترضان به او که نبوت اش را نپذیرفتند یهودیان بودند که به او گفتند: تو از نسل اسماعیلی در حالی که حتی یک نبی هم از نسل اسماعیل نداشته ایم و طبق کلام خدا وعدۀ چنین چیزی نیز به ما داده نشده است. این جا به ناچار آیه آمد که: خداوند به ابراهیم گفته بود اسماعیل را قربانی کند، نه اسحاق را! خلاصه این که خدای مورد اشاره در قرآن [الله: که نام بت بزرگ مکه بوده و پدر محمد نیز بندۀ او (عبدالله) نامیده شده بوده]، با خدای تورات و انجیل (یهوه)، تفاوت های بسیار بسیار بنیادی و بسیاری دارد. البته واضح است که محمد در تمام عمرش و مسلمانان در طول تاریخ کوشیده اند خود را وارث پیامبران پیشین نشان دهند!
4.و نکته ای دیگر: در کتاب مقدس، پیدایش، باب 1، آیۀ 5، آمده: « و خدا روشنایی‌ را روز نامید و تاریكی‌ را شب‌ نامید. و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ اول‌.» (پیدایش، 1: 5)
کلمۀ عبری که متاسفانه معمولا به «روز» ترجمه می شود، יום  yowm است که به معنی «مدت طولانی» نیز هست. برای دانستن معنای یوم در عبری و ترجمۀ آن به انگلیسی، می توانید به سایت های زیر مراجعه نمایید:
در مزامیر نیز آمده: «(خداوندا) هزار سال‌ در نظر تو چون‌ یك‌ روز، بلكه‌ چون‌ یك‌ ساعت‌ است‌.» (مزامیر، 90: 4) و یا پطرس رسول (از حواریون) می گوید: «ای‌ عزیزان، این‌ یک‌ چیز از شما مخفی‌ نماند که‌ یک‌ روز نزد خدا چون‌ هزار سال‌ است‌ و هزار سال‌ چون‌ یک‌ روز.» (دوم پطرس، 3: 8)
البته در نهایت، واژۀ روز که در پیدایش آمده، باز هم دقیقا به معنای هزار سال نمی تواند باشد چون هزار سال از قدیم الایام در اکثر زبان های جهان، برای توصیف یک دورۀ طولانی به کار می رفته چنان که در شاهنامه نیز، سلطنت ضحاک مار دوش، هزار سال بیان شده است.
5.دربارۀ ارتباط کلام خدا (یهوه) با علم و خرد، بد نیست اشاره کنم که در اشعیا، باب 40 (حدود 700 سال پیش از میلاد مسیح) آمده: «آیا ندانسته‌ و نشنیده‌اید و از ابتدا به‌ شما خبر داده‌ نشده‌ است‌ و از بنیاد زمین‌ نفهمیده‌اید؟ او (خدا) است‌ كه‌ بر كره‌ زمین‌ نشسته‌ است‌.
(He sits enthroned above the circle of the earth)
مردم روی زمین مثل مورچه های ریزی در حرکت هستند. اوست‌ كه‌ آسمانها را مثل‌ پرده‌ می‌گستراند و آنها را مثل‌ خیمه‌ به‌ جهت‌ سكونت‌ پهن‌ می‌كند.» (اشعیا، 40: 21-22)
6.در نهایت، می خواهم بگویم ارتباطات شگفت انگیزی میان کتاب مقدس و نویسندگان آن، با علم و منطق و بهداشت وجود داشته است. مثلا موسی در علوم مصریان، سرآمد و متبحر بود، سلیمان، فیلسوف و حکیمی بود که از دور و نزدیک برای دانستن حکمت اش نزد او می آمدند، دانیال، عزریا و نحمیا در علوم بابلی و ایرانی، استاد شده بودند و همۀ انبیاء و بزرگان مذکور، حکیمان بزرگ زمان خود بودند.
ولی با وجود این ها، کتاب مقدس، مهم ترین ویژگی یی که دارد این است که کتابی است برای شناخت خدا. این نکته ما را رهنمون می کند که آن را کتابی عرفانی (شناختی؛ برای شناخت) بدانیم. همچنین زبان شاعرانه ای که در بسیاری از جاهای کتاب مقدس (به ویژه در مزامیر) وجود دارد به ما می گوید که کتاب مقدس یک کتاب معمولی نیست و زبان آن نیز ویژه است. پس برای درک یک اثر ویژه، بهتر است با نگاهی ویژه به آن بنگریم. آمین و ایدون باد و ایدون تر باد.
دوستدار خداوند ایران و انیران
و پرستندۀ خداوندِ ایرانی و انیرانی
 دیوید (علی) فرهادپور

گر بر فلكم دست بدي چون يزدان برداشتمي من اين فلك را زميان ازنو فلكي دگر چنان ساختمي كازاده بكام دل رسيدي آسان. "خيام"
اي كاش كه جاي آرميدن بودي يا اين ره دور را رسيدن بودي يار از پس صد هزار سال از دل خاك چون سبزه اميد بردميدن بودي. " خيام"

آمین و ایدون باد

اي آنكه نتيجه چهار و هفتي وز هفت و چهار دايم اندر تفتي مي خور كه هزار بار بيشت گفتم باز آمدنت نيست چو رفتي رفتي
بيش از آنكه برسرت شبيخون آرند فرماي كه باده گلگون آرند تو زر نيي اي غافل نادان كه ترا در خاك نهند و باز بيرون آرند

اگر دیدگاه هایی به این دیدگاه ها افزوده شد، به متن خواهم افزود.

نکته:
گفتگوی بالا حدود یک سال پیش در صفحۀ فیس بوکی «مسیح ایران» انجام شده و پس از آن بر روی وبلاگ نهاده ام
به دلیل تغییراتی که در وبلاگ انجام شده بود موقتا حذف شده و دوباره قابل مشاهده است



۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

عیسی، حکمت (حُخما ی) ِ عبری و لوگوس ِ یونانی است


LOGOS


واژه «حکمت» که در زبان عبری برای آن واژه «حُخْمَا»hokhmah» » (חָכמָה : chokmâh) به کار رفته، در زبان انگلیسی به wit، wisely، wisdom و skillful ترجمه شده و دارندة آن به عبری «حاخام» (hakhmah) و به مرور زمان، «خاخام» خوانده شده. ترجمۀ hokhmah به فارسی می شود: کلام، منطق، قانون و عقل.
Scott, Robert B.Y. 1996:p.557))
http://www.sacred-texts.com/bib/poly/h2449.htm


واژه «حکمت» (hokhmah) در عهد قدیم کاربرد فراوان و معانی گوناگونی دارد. صنعتگر چیره دست و هنرمند ماهر و خبره، «حکیم» خوانده شده است. (سفر‌خروج ، 36: 8 )؛ هنر حکومت و ادارة عادلانه امور کشور را حکمت خوانده‌اند (‌اول پادشاهان، 3: 28)؛ زیرکی و هوشمندی نیز به حکمت تعبیر شده است ( دوم سموئیل ، 14: 2)، حکمت باعث می شود انسان بتواند درست زندگی کند و زندگی شرافتمندانه داشته باشد (‌امثال سلیمان، 3: 13ـ 17)، و حکمت باعث می شود رفتار و کردار انسان درست شود. (همان ، 5: 2) پس حکمت، هنر زندگی کردن است؛ نوعی از زندگی که انسان را جاودانه می کند.
( همان 8 : 35 ـ 36 ؛ 9: 5)؛ (Cf. Murphy, Roland.E. ,1985,p.1135 )


بنابراین می‌توان از همۀ این کاربردها چنین نتیجه گرفت که پشت واژۀ «حکمت» به گونه‌ای معنای مهارت و خبرگی (و چون عیسی می گوید: "چون مار هشیار باشید" شاید هم در بعضی جاها: رندی) نهفته است؛ ولی با توجه به این‌که این واژه برای چه کسی به کار می‌رود، یعنی با توجه به متعلق آن، معنایش متفاوت می‌شود.
همچنین می توان گفت وقتی در آغاز انجیل یوحنا می خوانیم، در آغاز «لوگوس» (Logos) بود و لوگوس، نزد خدا بود و لوگوس، خدا بود ...، منظور از لوگوس، دقیقا همان عیسی است و «لوگوس» که کلمه ای یونانی است، معادل «حُخْمَا» ی عبری است. همان «حُخْمَا» یی که در امثال، سرتاسر باب 8 از آن سخن رفته است.
عیسی لوگوس خداوند و لوگوس جهان است. (انجیل یوحنا، 1: 1-18) "او قبل از همه چیز وجود داشت و همه چیز به وسیلۀ او با هم ارتباط پیدا می کند." (انجیل/ کولسیان، 1: 17) همچنین "مسیح، همه چیز است و در همه می باشد." (انجیل/ کولسیان، 3: 11)


همچنین برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به مقاله زیر:
Why Was Jesus Called the Word of God? (Logos)


و مقالۀ زیر:
What about Other Books that Claim Biblical Authority?


متاسفانه در اکثر ترجمه های فارسی و شاید هم همۀ آن ها، «لوگوس»، در سه آیۀ اول یوحنا به «کلمه» ترجمه شده که علیرغم درست بودن، ناکامل است. ای کاش از این به بعد، حداقل در پانویس یا پی نویس، معنای دقیق «لوگوس» و پیچیدگی و زیبایی معنایی آن در ترجمه ها بیان شود.

مولف و گردآورنده:
دیوید فرهادپور
(علی فرهادپور سابق)