۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه

گفت و گوی فیس بوکی داود و زرتشت


لوگوی گروه فیس بوکی مسیح ایران
طراح: دیوید فرهادپور


چندی پیش، گروهی در فیس بوک ساختم به نام مسیح ِ ایران
و چندی در آن مطالبی چند نهادم و چندی بعد، چند نفر به آن پیوستند و چندی بعدتر، ایراندوستی بزرگوار، مطلبی در آن نهاد که من هم دیدگاهی دربارۀ آن نوشتم و دیدگاه ها بین ما رد و بدل شد و گفتم بد نیست اگر این گفتگوی اینترنتی و فیس بوکی را در وبلاگ نیز بگذارم تا بماند و ماندگار شود.
آن ایراندوست ارجمند، ویدئویی را از یوتیوب دربارۀ فردوسی نهاده بود که ابیات نخستین شاهنامه بود با دکلمۀ زیبای جناب اسماعیل قادرپناه/ خانۀ شعر و موسیقی ایرانیان مقیم بریتانیا. اینک متن گفتگوی اینترنتی – فیس بوکی ما:

فردوسی در آغاز شاهنامه می گوید: به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه بر نگذرد / در انجیل یوحنا هم آمده: ۱ در ابتدا لوگوس بود و لوگوس نزد خدا بود و لوگوس، خدا بود. ۲ همان‌ در ابتدا نزد خدا بود. ۳ همه‌ چیز به‌ واسطه‌ او آفریده‌ شد و به غیر از او چیزی‌ از موجودات‌ وجود نیافت‌./ در این سه آیۀ اول انجیل یوحنا نیز، دو عنصر مورد اشارۀ فردوسی را می بینیم: 1. لوگوس (خرد) 2. آفرینش جهان و جان بخشی به جهان به واسطۀ خرد (لوگوس). پس شاید فردوسی نیز لوگوس را می شناخته است.

مهربان يار گرامي دنياي بي كران ما پديدگرش اين همه ناتوان يا نابخرد نيست كه نداند كه نخست زمين را آفريده سپس آسمان را يا نخست آسمان را آفريده و سپس زمين و جانداران درون آنرا. دگرسو آنكه آفريننده يكان ( واحد ) بنام روز را بكار مي برد آيا با روز زميني ناهمساني دارد اگر هم دارد رياضيش كمي پايين آمده چون شش روزي كه براي آفرينش گذاشته با اينكه 2 روز براي زمين، 4 روز براي آسمان و 2 روز هم جانداران زميني گذاشته كه مي شود هشت تا ناهمساني دارد؟؟؟؟ چرا پديدگر هستي كه اگر الله همان پديدگر هستي باشد اين همه كارهاي آسمان به اين پهناوري و جانداران و دنياي ريز بين را رها كند تا بخواهد ببيند كه موسي چكار كرد، عيسي چكار كرد يا محمد كارش چگونه شد توانست فلان زن را صيغه كند يا به بستر ببرد يا ن؟ آخه اين هم مي شود خدا كه بخواهد زبان بريده جاكشي كند. اگر يك هومن جاكشي كند براي اين است كه پولي در بياورد. خدا چگونه آيا خدا هم نياز دارد پول در آورد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایراندوست ارجومند. دیدگاه ام را به دلیل طولانی شدن، در چند بخش، آراسته ام:
1.خدا به سبب عدالتش، وقتی سخن می گوید، همۀ مردم، به خصوص اکثریت را در نظر می گیرد و طوری سخن می گوید که اکثریت عامۀ مردم بتوانند بفهمند. اکثریت مردم، ساده انگارند و چون و چرای زیادی در سخن خدا نمی کنند و همین که بگویی فلان چیز را خدا گفته، برایشان کافی است و می پذیرند و اجرا می کنند. ولی پیامبران، دانشمندان و متفکران که خاص اند و تعدادشان اندک، اهل پرسش و بحث و جدل اند. برای نمونه، اشو زرتشت می فرماید: « چه کسی به خورشید و ستارگان، راه پیمودن نموده است؟ کیست که از او ماه گاه در افزایش است و گاه در کاهش؟ ای مزدا، من خواهان دانستن این­ها و دیگر چیزهایم.» (اوستا، گات ها، هات 44، بخش 3)
نمونۀ دیگر، داود نبی است که می گوید: «خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کرده ای؟ چرا از من دور هستی و کمکم نمی کنی و به فریادم نمی رسی؟» (تورات، مزامیر، 22: 1)/ و نمونۀ دیگر، ارمیا که از خدا می پرسد: «چرا بدکاران، کامروا و خیانتکاران، موفق اند؟» (تورات، ارمیا، 12: 1) یا حبقوق از خداوند می پرسد: «خداوندا، تا به کِی برای کمک نزد تو فریاد کنم تا بشنوی؟ تا به کِی از دست ظلم فریاد کنم تا نجات بدهی؟ چرا می گذاری این همه بی عدالتی را ببینم؟» (تورات، حبقوق، 1: 2-3)
یا اشعیا به خدا می گوید: «خداوندا، تا به‌ كی‌ این‌ وضع‌ ادامه‌ خواهد داشت‌؟» (تورات، اشعیا، 6: 11) یا ارمیا: «این‌ وضع‌ تا به‌ كی‌ طول‌ می‌كشد؟ تا به‌ كی‌ باید خروش‌ جنگ‌ و صدای‌ شیپور جنگ‌ را بشنوم‌؟» (تورات، ارمیا، 4: 21) و در جای دیگر: «تا به‌ كی‌ این‌ پیام‌آوران‌ دروغین‌ با حرفهای‌ ساختگی‌شان‌ قوم‌ مرا فریب‌ خواهند داد؟» (ارمیا، 23: 26)
نمونۀ دیگر، ایوب است که پس از دچار شدن به بلاها به خدا می گوید: «چرا مرا هدف تیرهای خود قرار داده ای؟» (تورات، ایوب، 7: 20) یا در جای دیگر به خدا می گوید: «به من بگو چه گناهی کرده ام؟» (ایوب، 9: 2) یا: «وقتی انسان می میرد، آیا دوباره زنده می شود؟» (ایوب، 14: 14) یا: «آیا تا به حال، چراغ شریران، خاموش شده یا بلایی بر سرشان آمده است؟» (ایوب، 21: 17)
دلیل این که مطالب بالا را ذکر کردم این بود که بگویم پرسش های شما بسیار خردمندانه، شایسته و اندیشه برانگیز است و جای سپاس و آفرین دارد و چه بسا به پرسش های بعضی از پیامبران پهلو می زند. اینک من به اندازۀ توان و آگاهی ام پاسخ پرسش های شما را برایتان می نویسم. باشد که آغازی باشد برای گفتگو و پرسش و پاسخ های بیشتر.
2.نکتۀ مهم دیگر این است که در سراسر تورات و انجیل، خدا (یهوه) بنگاه همسریابی ندارد. حتی وقتی حضرت داود (شاه و نبی قوم اسرائیل) زنا می کند، در زمان پادشاهی خود داود، در تورات نوشته می شود! و خداوند، برای زنای داود، مجازاتی در نظر می گیرد چنان که در کتاب مقدس تورات آمده:
«ناتان به داود گفت: .. يَهُوَه، خداي اسرائيل، چنين مي گويد: من تو را بر اسرائيل به پادشاهي مسح نمودم و من تو را از دست شائول رهايي دادم .. پس چرا كلام خداوند را خوار نموده، در نظر وي عمل بد بجا آوردي. و اورياي حتَّي را به شمشير زده، زن او را براي خود به زني گرفتي، و او را با شمشير بني عَمّون به قتل رسانيدي؟‌ پس حال، شمشير از خانة تو هرگز دور نخواهد شد به علت اينكه مرا تحقير نموده، زن اورياي حتَّي را گرفتي تا زن تو باشد. خداوند چنين مي گويد: اينك من از خانۀ خودت، بدي را بر تو عارض خواهم گردانيد و زنان تو را پيش چشم تو گرفته، به همسايه ات (دشمن ات) خواهم داد و او (همسایه ات، دشمن ات) درنظر اين آفتاب، با زنان تو خواهد خوابيد.» (دوم سموئیل، 12: 7 - 11)
همچنین عیسای مسیح، پسر یگانۀ خدای پدر، هرگز ازدواج نکرد.
3.نکتۀ دیگر این که نام خدا در سراسر تورات و انجیل، یکی است و چیزی نیست جز: یهوه و انبیاء نیز از نسل اسحاق اند؛ اسحاقی که طبق تورات، خدا به ابراهیم گفته بود او (اسحاق) را قربانی کند. یهودیان از اعقاب اسحاق اند و اعراب از نسل اسماعیل. ولی محمد، نه تنها نام خدا را عوض کرده بلکه قاعدۀ نبوت را نیز بر هم زده! چون خودش از نسل اسماعیل بوده و وقتی ادعای نبوت می کند اولین معترضان به او که نبوت اش را نپذیرفتند یهودیان بودند که به او گفتند: تو از نسل اسماعیلی در حالی که حتی یک نبی هم از نسل اسماعیل نداشته ایم و طبق کلام خدا وعدۀ چنین چیزی نیز به ما داده نشده است. این جا به ناچار آیه آمد که: خداوند به ابراهیم گفته بود اسماعیل را قربانی کند، نه اسحاق را! خلاصه این که خدای مورد اشاره در قرآن [الله: که نام بت بزرگ مکه بوده و پدر محمد نیز بندۀ او (عبدالله) نامیده شده بوده]، با خدای تورات و انجیل (یهوه)، تفاوت های بسیار بسیار بنیادی و بسیاری دارد. البته واضح است که محمد در تمام عمرش و مسلمانان در طول تاریخ کوشیده اند خود را وارث پیامبران پیشین نشان دهند!
4.و نکته ای دیگر: در کتاب مقدس، پیدایش، باب 1، آیۀ 5، آمده: « و خدا روشنایی‌ را روز نامید و تاریكی‌ را شب‌ نامید. و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ اول‌.» (پیدایش، 1: 5)
کلمۀ عبری که متاسفانه معمولا به «روز» ترجمه می شود، יום  yowm است که به معنی «مدت طولانی» نیز هست. برای دانستن معنای یوم در عبری و ترجمۀ آن به انگلیسی، می توانید به سایت های زیر مراجعه نمایید:
در مزامیر نیز آمده: «(خداوندا) هزار سال‌ در نظر تو چون‌ یك‌ روز، بلكه‌ چون‌ یك‌ ساعت‌ است‌.» (مزامیر، 90: 4) و یا پطرس رسول (از حواریون) می گوید: «ای‌ عزیزان، این‌ یک‌ چیز از شما مخفی‌ نماند که‌ یک‌ روز نزد خدا چون‌ هزار سال‌ است‌ و هزار سال‌ چون‌ یک‌ روز.» (دوم پطرس، 3: 8)
البته در نهایت، واژۀ روز که در پیدایش آمده، باز هم دقیقا به معنای هزار سال نمی تواند باشد چون هزار سال از قدیم الایام در اکثر زبان های جهان، برای توصیف یک دورۀ طولانی به کار می رفته چنان که در شاهنامه نیز، سلطنت ضحاک مار دوش، هزار سال بیان شده است.
5.دربارۀ ارتباط کلام خدا (یهوه) با علم و خرد، بد نیست اشاره کنم که در اشعیا، باب 40 (حدود 700 سال پیش از میلاد مسیح) آمده: «آیا ندانسته‌ و نشنیده‌اید و از ابتدا به‌ شما خبر داده‌ نشده‌ است‌ و از بنیاد زمین‌ نفهمیده‌اید؟ او (خدا) است‌ كه‌ بر كره‌ زمین‌ نشسته‌ است‌.
(He sits enthroned above the circle of the earth)
مردم روی زمین مثل مورچه های ریزی در حرکت هستند. اوست‌ كه‌ آسمانها را مثل‌ پرده‌ می‌گستراند و آنها را مثل‌ خیمه‌ به‌ جهت‌ سكونت‌ پهن‌ می‌كند.» (اشعیا، 40: 21-22)
6.در نهایت، می خواهم بگویم ارتباطات شگفت انگیزی میان کتاب مقدس و نویسندگان آن، با علم و منطق و بهداشت وجود داشته است. مثلا موسی در علوم مصریان، سرآمد و متبحر بود، سلیمان، فیلسوف و حکیمی بود که از دور و نزدیک برای دانستن حکمت اش نزد او می آمدند، دانیال، عزریا و نحمیا در علوم بابلی و ایرانی، استاد شده بودند و همۀ انبیاء و بزرگان مذکور، حکیمان بزرگ زمان خود بودند.
ولی با وجود این ها، کتاب مقدس، مهم ترین ویژگی یی که دارد این است که کتابی است برای شناخت خدا. این نکته ما را رهنمون می کند که آن را کتابی عرفانی (شناختی؛ برای شناخت) بدانیم. همچنین زبان شاعرانه ای که در بسیاری از جاهای کتاب مقدس (به ویژه در مزامیر) وجود دارد به ما می گوید که کتاب مقدس یک کتاب معمولی نیست و زبان آن نیز ویژه است. پس برای درک یک اثر ویژه، بهتر است با نگاهی ویژه به آن بنگریم. آمین و ایدون باد و ایدون تر باد.
دوستدار خداوند ایران و انیران
و پرستندۀ خداوندِ ایرانی و انیرانی
 دیوید (علی) فرهادپور

گر بر فلكم دست بدي چون يزدان برداشتمي من اين فلك را زميان ازنو فلكي دگر چنان ساختمي كازاده بكام دل رسيدي آسان. "خيام"
اي كاش كه جاي آرميدن بودي يا اين ره دور را رسيدن بودي يار از پس صد هزار سال از دل خاك چون سبزه اميد بردميدن بودي. " خيام"

آمین و ایدون باد

اي آنكه نتيجه چهار و هفتي وز هفت و چهار دايم اندر تفتي مي خور كه هزار بار بيشت گفتم باز آمدنت نيست چو رفتي رفتي
بيش از آنكه برسرت شبيخون آرند فرماي كه باده گلگون آرند تو زر نيي اي غافل نادان كه ترا در خاك نهند و باز بيرون آرند

اگر دیدگاه هایی به این دیدگاه ها افزوده شد، به متن خواهم افزود.

نکته:
گفتگوی بالا حدود یک سال پیش در صفحۀ فیس بوکی «مسیح ایران» انجام شده و پس از آن بر روی وبلاگ نهاده ام
به دلیل تغییراتی که در وبلاگ انجام شده بود موقتا حذف شده و دوباره قابل مشاهده است



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر